حضرت امام خمینی(ره) عارف قرن
جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست،با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح گیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر و توطئه را از دشمن سلب نمائید.
دوران جوانی زمانی مناسب
هر قدر در جوانی انسان مهذب شد،شد. اگر در جوانی خدای نکرده مهذب نشد،بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی. اراده انسان ضعیف می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی،ممکن نیست دیگر آن وقت،اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید،از جوانی به فکر باشید، الان هر قدمی که شما برمی دارید رو به قبر است...فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است، و هیچکس هم سند به شما نداده که 120سال عمر می کنید... هیچ کس سندی ندارد. ممکن است همین حالا خدای نخواسته، سندی نیست. باید فکر کنید، باید در این مطالب تأ مل کنید، مراقبه کنید. اخلاق خودتان را مهذب کنید،مهذب تر کنید انشاالله (صحیفه نور،جلد1،صفحه125)
نیت خالص
ای عزیز،علاج،در این است که انسان می خواهد عملش الهی باشد وارد هر عملی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتی شده قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات، تخلیص نیت و نیت خالص است... در حدیث وارد است که کسی که اخلاص ورزد از برای خدا چهل صباح،جاری گردد چشمه های حکمت از قلبش به زبانش.
پس ای عزیز، در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عمل حساب بکش و او را در برابر هر پیش آمدی استنطاق کن که آیا اقدامش در خیرات و امور شریفه برای چیست؟
می خواهد برای خدا مسئله بفهمد یا بگوید یا می خواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته با هر وسیله است به مردم می فهماند؟ چرا صدقاتی را که در خفا می دهد راضی نمی شود که کی از او مطلع نشود؟ ملتفت باش که در مناظره با نفس گول شیطنت را نخورده باشی و عمل ریایی را با صورت مقدس به خوردت ندهد (چهل حدیث،صفحه 51-50)
توجه به نقطه ضعف های خود
بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد... و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد،برای این که دنبال این که چه عیبی دارد، می شود که انسان در صدد رفع آن برآید، و دنبال این که چه حسنی دارد، پرده می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند. (صحیفه نور،جلد17،صفحه161)
حب دنیا
همه خطاها از حب دنیاست. از حب شهرت است. این حب را از دل خود بیرون کنید. بمیرانید این حب را و زنده شوید به زندگانی اسلام (صحیفه نور،جلد5،صفحه166)
نماز های پنجگانه
این نماز های پنجگانه،که عمود دین و پایه محکم ایمان است و در اسلام چیزی بعد از ایمان به اهمیت آن نیست. بعد از توجهات نورانیه باطنیه و صور غیبیه ملکوتیه،که غیر از حق تعالی و خاصان درگاه او کسی ندارد، یکی از جهات مهمه که در آن هست این تکرار تذکر حق، با ادب و اوضاع الهی است که در آن منظور گردیده است که رابطه انسان را با حق تعالی و عوالم غیبیه محکم می کند و ملکه رایحه خضوع لله را در قلب ایجاد کند و شجره طیبه توحید و تفرید را در قلب محکم کند، به طوری که با هیچ چیز آن زایل نشود و در امتحان بزرگ حق تعالی که در حال ظهور سکرات موت و اهوال مطلع و شهود نمونه غیبت حاصل شود از امتحان درست بیرون آید و دینش مستقر باشد نه مستودع و زایل شدنی که به اندک فشاری نسیان عارض نشود.
پس ای عزیز! ایاک ثم ایاک واللفه معینک فی اولیک و اخراک. مبادا در امر دیانت و خصوصا این نمازهای پنجگانه تهاون کنی و آن ها را سست شماری. (اربعین حدیث)
عبودیت حق
ای عزیز! با آن که این عالم دار جزا نیست و محل بروز سلطنت حق نیست و زندان مومن است، اگر تو از اسارت نفس بیرون آیی و به عبودیت حق گردن نهی و دل را موحد کنی و زنگار دو بینی را از آیینه روح بزدایی و قلب را به نقطه مرکزیه کمال مطلق متوجه کنی، در همین عالم، آثار آن را بالعیان می یابی. به درای تا ببینی طیران آدمیت چنان وسعتی در قلب حاصل می شود که محل ظهور سلطنت تامه الهیه شود و از تمام عوالم سعه آن بیشتر گردد«لا یستعنی ارضی و لا سمائی بل یستعنی قلب عبدی المومن» زمین و آسمانم وسعت تحمل مرا ندارند، بلکه قلب بنده مومنم آن وسعت را دارد. و چنان غنا در آن ظاهر گردد که تمام ممالک باطن و ظاهر را به پشیزی نشمری و چنان اراده ات قوی گردد که متعلق به ملک و ملکوت نگردد و هر دو عالم را لایق خود نداده اند. (اربعین حدیث)
مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیه را خواندید؟ بخوانید آقا،مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جای می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه به حسب روایات می خواندند، این ها، آن هایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. (آداب الصلوه،382)
قرائت و تدبر در آیات آخر سوره حشر نفس را اصلاح می کند
پسرم! سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آن ها تفکر کند و از آن ها به مدد الهی توشه ها بردارد .خصوصا آیات اواخر آن از آن جا که می فرماید : «یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون»
جناب عارف و شیخ عالی مقدار ما ، می فرمودند: مواظبت به آیات شریفه آخر سوره حشر از آیه شریفه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد... » تا آخر سوره مبارکه با تدبر در معنی آن ها در تعقیب نمازها و خصوصا در اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلی موثر است در اصلاح نفس. (اربعین حدیث،ج/1)
دوام بر وضو
برای جلوگیری از شر نفس و شیطان، دوام بر وضو را سفارش می فرمودند و شیخ ما می گفتند: «وضو به منزله لباس جندی است» (اربعین حدیث،ج/2)
سپاس نعمت های بیکران الهی
از اموری که انسان را معاونت کامل می نماید در مجاهده با نفس و شیطان و باید انسان سالک مجاهد خیلی مواظب آن باشد، تذکر است. بدان که از امور فطریه که هر انسان فطرتا بدان حکم می کند، احترام منعم است. و هر کس در کتاب ذات خود اگر تاملی کند،می بیند که مسطور است که باید از کسی که به انسان نعمتی داد، احترام کند. و معلوم است، هر چه نعمت بزرگتر باشد و منعم در آن بی غرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم تر و بیشتر است.
مثلا اگر دکتری شما را از کوری نجات داد،فطرتا او را احترام می کنید و اگر از مرگ نجات داد، بیشتر احترام می کنید. اکنون ملاحظه کن نعمت های ظاهره و باطنه که مالک الملوک، جل شانه، به ما رحمت کرده، که اگر جن و انس بخواهند یکی از آن ها را به ما بدهند، نمی توانند و ما از آن غفلت داریم...
همین طور قدری متذکر شو سایر نعم الهی را از قبیل صحت بدن... و قوای باطنه از قبیل خیال، و وهم و عقل و غیر آن، که هر یک منافعی دارد،که حد ندارد. تمام این ها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده، بدون این که از او بخواهیم و بدون این که بر ما منتی تحمیل فرماید. و به این ها نیز اکتفا نفرموده و انبیا و پیغمبران فرستاده و کتبی فرو فرستاده و کتب سعادت و شقاوت... را به ما نموده... بدون این که به طاعت و عبادت ما احتیاجی داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقی کند.
فقط از برای نفع خود ما امر و نهی فرموده. بعد از تذکر این نعمت ها و هزاران نعمت های دیگر،که حقیقتا از شمردن کل آن تمام بشر عاجز است، چه برسد به جزییات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمی لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولی نعمتی از نظر عقل چه حالی دارد؟ (چهل حدیث،صفحه11-10)